
ایجاد شرایط لازم برای تحقق بخشیدن اصل پنجاهم قانون اساسي جمهوری اسلامی ايران که در آن حفاظت محيط زيست كه نسل امروز و نسل هاي بعد بايد در آن حيات رو به رشدي داشته باشند، وظيفه عمومي تلقي مي گردد .از اين رو فعاليت هاي اقتصادي و غير اقتصادی كه با آلودگي محيط زيست يا تخريب غير قابل جبران آن ملازمه پيدا كند ممنوع است .mahram.zavarei@yahoo.com
پس از مدتی، گشت هواییِ شکارگاه قاتل و یا در واقع قاتلین را یافت. سه فیل نر جوان به هنگام اوج فصل مستی و ترشح هورمون های جنسی به قصد جفتگیری به کرگدن های سفید نزدیک شده و به دلیل ممانعت کرگدن از همه جا بی خبر، فیل هیجان زده خشمناک شده و به ضرب عاج و فشار بر کمر، کرگدن را می کشت.
در طبیعت (چه آفریقا و چه آسیا و به ویژه آسام هند) بین کرگدن و فیل چندان رابطه خوبی برقرار نیست. برای نمونه کرگدن های هندی پارک ملی «کازینگارا» در آسام، در صورت نزدیک شدن بیش از حد فیل ها، آنها را به سختی گاز می گیرند و در آبشخورهای آفریقا نیز فیل ها سعی بر فراری دادن کرگدن دارند؛ ولی قتل هدفمند کرگدن به دست فیل تا کنون در جایی گزارش نشده بود.
پس از پژوهش های به عمل آمده توسط پژوهشگران ژوهانسبورگ، فرضیه جالبی مدنظر قرار گرفت. در دهه 1970 بر خلاف دیگر کشورهای آفریقایی، جمعیت فیل در جمهوری آفریقای جنوبی به دلیل حفاظت پایه ای و مستمر از اوایل قرن بیستم به طرز چشمگیری افزایش یافت ولی به دلیل جزیره ای شدن زیستگاه ها و قطع مسیرهای مهاجرتی، گله های فیل پس از تخریب پوشش درختی نواحی حفاظت شده به ناچار کشتزارها را تخریب می کردند.
در آن زمان، کشتار فیل ها و استفاده از عاج و پوست و گوشت به عنوان منطقی ترین راهکار در دستور کار مدیران پارک های ملی قرار گرفت. در این میان پس از کشتار یک گله فیل، فیل های نوجوان برجای مانده را به پاره ای از زیستگاه ها که برای 100 سال فیل در آنها نابود شده بود معرفی مجدد کردند که شکارگاه یکی از مهم ترین نواحی این برنامه بود.
جامعه فیل ها مادرسالار است و فیل های جوان پس از 15 سال زندگی در گله و فراگیری آداب اجتماعی و زندگی (فیل جانوری فوق العاده اجتماعی و وابسته به گروه است)، پس از این مدت، فیلان جوان از گروه ماده ها جدا شده و خود دسته ای از نرهای جوان را تشکیل می دهند. فیل هایی که در اوایل دهه 1990 مشکل ساز شده بودند، جزء گروهی فیل بی تجربه بودند که صحنه کشتار خانواده در ذهن آنها نقش بسته و بدین سبب در هنگام بلوغ فاقد الگوهای رفتاری معمول بودند.
هرچند در وهله نخست کشتن سه فیل قاتل مسکنی برای این مشکل بود ولی با پیگیری این معضل و معرفی چند فیل بالغ و باتجربه و اخت شدن فیل های ساکن با آنها این الگوی رفتاری مخرب کنار گذاشته شد.
در دهه 1970 و حکومت خودکامه «عیدی امین» بر اوگاندا، حیات وحش این کشور به راستی با سلاح های خودکار جنگی گروه های رقیب قتل عام شدند. در این میان فیل های پارک ملی «الیزابت» تا سرحد نابودی شکار شدند و پس از برکناری عیدی امین تنها تعدادی فیل نوجوان در گوشه و کنار برجای مانده بودند. پس از گذشت تقریباً دو دهه، همان رفتار تهاجمی غیر عادی فیل های در پارک ملی الیزابت اوگاندا نیز دیده شد.
در چند روز گذشته در ایران، تعدادی از دست اندرکاران و یا در واقع سرمایه گذاران تورهای شکار برای خارجیان گله مند از کاهش فعالیت ارزآور خود بوده و شکار تروفی را، در واقع حذف جانوران ضعیف و بیمار از گله و تضمین بقای گله های شاداب برای نسل های بعد دانسته اند.
در تاریخ مدون شکار چندین مورد بهره برداری از نمونه های تروفی وجود دارد که در آخر به عارضه «گردن بطری» و بهره کشی و احتمال از دست رفتن پاره ای از ویژگی های ژنتیکی انجامیده است. در اوایل قرن نوزدهم سریلانکا (سیلان) براستی سرزمین فیل ها بود و استعمارگران هلندی و در پی آنها بریتانیایی نه تنها به عنوان شکار تروفی، بلکه برای حفاظت از مزارع بزرگ خود فیل های آسیایی را شکار می کردند. اندازه های عاج و ارتفاع فیلان سیلان قرن نوزدهم اکنون دیگر در سه هزار فیل برجای مانده مشاهده نمی شود. در استان «کرالا» در کناره های رشته کوه های «گات غربی» شکار قاچاق فیل های نر برای عاج سبب شده که در برخی زیستگاه ها در برابر 400 فیل ماده تنها یک فیل نر برجای بماند و عملاً به دلیل عدم ازدیاد جمعیت، این جمعیت ها محکوم به فنا هستند. در قزاقستان شکار تجاری آنتیلوپ های «سایگا» نر به دلیل فروش در بازار پرسود پزشکی سنتی چینی، همچون فیل های کرالا باعث بهم خوردن توازن جمعیتی در گله ها شده و تعداد نرهای مولد را در پاره ای از زیستگاه ها به هیچ نزدیک کرده است.
در اوگاندا پاره ای از فیلان (چه نر و چه ماده) فاقد عاج هستند که در شرایط طبیعی درصد کمی از جمعیت را تشکیل می دادند؛ ولی چپاولگران دهه 1970 تنها عاج را مد نظر قرار داده و ناخواسته فیل های بدون عاج در بیشتر اوقات جان بدر می بردند. ولی با شروع دهه 1980 و بهبود شرایط امنیتی زیستگاه ها، مدیران نواحی حفاظت شده شاهد افزایش چشمگیر جمعیت فیلان بدون عاج شدند که نشان دهنده افزایش جریان ژن دارای ویژگی فقدان عاج در جمعیت و تحت الشعاع قرار دادن ویژگی معمول فیل آفریقایی، یعنی دارا بودن عاج در نر و ماده است.
در جنگل «گیر» در گجرات هندوستان در سال 1880 شاید تنها 13 شیر آسیایی (شیر ایرانی) برجای مانده و جمعیت 400 شیر کنونی به دلیل کاهش شدید جمعیت مولد (عارضه گردن بطری) ژن، پاره ای از ویژگی ها را از دست داده اند. انبوهیِ یال و کوپال شیرهای شکار شده در اوایل و اواسط قرن نوزدهم هند یادآور نمونه هایی است که اکنون دیگر در جنگل گیر دیده نمی شود. شکارچیان تروفی بریتانیایی در کنار راجه ها و نواب هندی بهترین شیرها را از نظر کوپال انبوه و تیره شکار کرده و جریان طبیعی ژن دارنده این ویژگی ها به نسل های بعدی را مختل کردند.
«دکتر قاسم غنی» در کنار پزشکی، ادیبی توانا و سیاستمداری تیزبین بود و در خاطرات خود به این موضوع اشاره می کند که پاره ای از نویسندگان اروپایی مانند «پیر لوتی» فرانسوی از سفر به مشرق زمین، سرزمینی پر از گل و بلبل می سازند که جوانان نازک خیال شبانگاهان سوار بر اشتری آذین بسته در بوستانی معطر به روایح گل و در کنار شرشر گوشنواز جوی آب و نغمه خوانی هزاردستان به گلگشت مشغولند و حقیقت سفر در ایران اواخر قرن نوزدهم را اصلا نمی دانند... جاده ها نا امن، آب آلوده و کرم گذاشته آب انبار، تراخم، کچلی، تعدی خرکچی و کاروانسرادار و شریک دزد و رفیق قافله بودن قراسوران (محافظان جاده).
بحث برداشت اصولی و دستچین نمودن و حذف نمونه های پیر و بیمار شکار درجایی کاربرد دارد که مدیران زیستگاه آشنا به الفبای نخجیر داری ( و نگوییم دانش بوم شناسی ) باشند. در جایی که به قول یک شکارچی، کبک مادر مرده هنگامی که در تخم است باید نگران ماهی تاوه نیمروی فلان چوپان باشد، تا وقتی که خالش درآمده میبایست ساچمه شکارچی را نوش جان کند و حیات و ممات شکار (منظور گونه های چارپای مقبول نظر چون پازن و قوچ) مدیون دشواری شرایط جغرافیایی زیستگاه و زرنگی آنها است، کشتن و از گروه خارج کردن نمونه های تروفی با آن همه تجربیات تلخ زندگی در این شرایط، لطمه غیر قابل جبرانی به گروه و به ویژه جوان ها خواهد زد. هر چند که ممکن است جمعیت گرگ و پلنگ کم شده و نمونه های مریض و پیر همانند جزیره کبودان زیاد شوند، ولی در اکثر مناطق سگ های گله و چوپان ها و در کل جوامع محلی به آن اندازه شکار می کنند که جانوران ضعیف به خودی خود نابود می شوند.
نخجیرداری در جهان پیش از اینکه یک دانش باشد یک هنر و فن محسوب می شد و همه دیدگاه های آن، مانند نابودی گوشتخواران برای افزایش جمعیت شکارهای گیاهخوار، اکنون معقول نیست ولی آیا در شرایط کنونی حتی ابتدایی ترین اصول خجیرداری در شکارگاه های کشور مراعات می شود؟
وضع و حال ما مانند کسی است که میراثی به او رسیده و بجای اینکه آن را افزایش داده و یا حداقل سطح آن را ثابت نگاه دارد، مدام از جیب خورده و شاهد کاهش خواسته و دارایی خود است. گیریم که این شیوه تازه باب شده خصوصی سازی به شیوه ایرانی در شکارگاه ها اعمال شود؛ آیا به راستی دریافت کننده بخشی از عرصه های طبیعی، سعی در بهبود شرایط زیستگاه چون ایجاد آبشخور، مرتع داری و علوفه ریزی و جلوگیری از دست اندازی ناحق جوامع محلی دارد؛ یا اینکه به عنوان خصوصی سازی، باقیمانده زیستگاه ها را تحویل گرفته و هر آنچه بخواهد می کند و جمله تاریخی آمدند، سوختند، بردند و رفتند در اینجا نیز تکرار می شود؟
اگر هدف سرمایه گذار محترم بخش خصوصی، مدیریت زیستگاه و نخجیرداری برای درآمد زایی پایدار (چه شکارچی خارجی و چه داخلی) باشد، عاقلانه ترین کار، واگذاری مناطق آزاد و حداکثر شکار ممنوع به اشخاص و سازمان های صاحب صلاحیت و پیگیری و نظارت بر مدیریت منطقه است (تا برای نمونه در منطقه واگذار شده چاه عمیق نزده و یا شبانه گله های شکار را از زیستگاه حفاظت شده به داخل شکارگاه رم ندهند و مهم تر از همه داستان شیرین زمین خواری و برای نمونه ایجاد شهرک ویلایی با مقاصد فرهنگی – گردشگری در آشوراده پیش نیاید) وگرنه آنچه را هم که برجای مانده به طیب خاطر ببخشیم، این بهره برداری نیست، بهره کشی است.(مآخذ:سبزپرس)
موضوعات مرتبط: وقتی فیل های جوان، کرگدن ها را برای جفتگیری ....
برای ورود به کانال کلیک کنید / تمامی حقوق مربوط به سایت www.pallas.irمی باشد